نهج البلاغه گنجی عظیم است که درعین پیدایی و رویت هنوز کشف نشده است . و خدا داند که چه بسیار سالها باید بگذرد تا ما بتوانیم ذره ای از این گنج بی پایان بهره ببریم. در نهج البلاغه مولا علی(ع) همه چیز است از خداشناسی گرفته تا رعایت حق مخلوقات از دید ما کوچک .
سیاست و حکومتداری هم به عنوان یکی از ضروریات همیشگی بشر در این دریای با عظمت به فراموشی سپرده نشده است.ما در این کتاب با دستورات،راهنمایی ها،توصیه هاو مسائلی در حوزه سیاست و حکومتداری بر میخوریم که بسیار روشن تر و بهتر از بسیاری نظریات متفکران سیاسی سده های اخیر می باشد. در چند سطر پیش رو ما به اندیشه هایی از مولا علی(ع) اشاره میکنیم که در عین سادگی در بیان، دارای نکات ارزشمندی در عرصه عمل سیاسی نیز میباشد.
ابتدا باید ببینیم که منظور حضرت از سیاست چیست؟ آیا حضرت سیاست را دروغگویی ، دغلبازی ، ریا کاری ومواردی مانند اینها که در ذهن بسیاری از ما همان سیاست است وسیاست جز این نیست میدانند. یا اینکه نگاهی آسمانی و مقدس به این موضوع دارند.
1-حضرت سیاست را غیر از حیله گری ونیرنگ می دانند فلذا در خطبه 200 نهج البلاغه میفرمایند:((سوگند به خدا،معاویه از من سیاستمدارتر نیست، اما معاویه حیله گر و جنایتکار است ،اگر نیرنگ ناپسند نبود من زیرک ترین افراد بودم.))
حضرت در خطبه فوق عوام فریبی یا همان سیاست دماگوژی را رد میکنند و این امر را برای رسیدن به هدف ناپسند می دانند.حضرت در جملات بالا خود را یک سیاستمدار میداند که معاویه با انجام دغلبازی نمی تواند بر حضرت در سیاستمداری چیره شود چون حضرت به وضوح سیاست را غیر از این می داند. همچنین حضرت اشاره می کنند که دارای توانایی در استفاده از حیله و نیرنگ هستند نه اینکه فاقد این کارایی می باشند و عدم انجام این کارهم، در واقع به علت ناتوانی ایشان است .بارها موقعیتهایی برای حضرت پیش آمد که ایشان می توانستند با دادن یک دروغ ویا حیله ای کوچک به راحتی خلافت را در دست بگیرند یا به زبان امروزه برای رسیدن به هدف وسیله را توجیه کنند. اما حضرت این کار را نکردند زیرا اگر این کاررا انجام می دادند، دیگر علی (ع)نبودند.وامروزه هم ما نمی توانستیم به چنین رهبری که ازحق خود میگذرد تا جامعه از هم فرونپاشد افتخار کنیم.حتی اگر این چشم پوشی از حق مانند استخوان در گلو و خار در خشم او را بیازارد.
2- حضرت در کسب قدرت و چه در حفظ آن نیز هیچ ظلمی را روا نمی دارند وهمواره تاکید بر این می کنند که حتی حاضر به گرفتن رزق مورچه ای از دهان او نیستند. این بر خلاف نظریات بسیاری از اندیشمندان سیاسی است که زمامدار را در حفظ قدرتش رجوع به خیانت ،ظلم وستم می دهند. حضرت علی (ع) در جواب اطرافیان خود برای بکار بردن این روشها بر اساس خطبه 126 نهج البلاغه می فرمایند(( آیا به من امر مى کنید که پیروزى را با ستم بر کسى که زمامدار او شده ام ، به دست آورم ؟؟ )) همان طور که گفته شد این بر خلاف نظر بعضی از اندیشمندان مانند ماکیاولی است که با دیدن چگونگی دعوت به گفتگو وبعد فریب دادن چند فرمانده جنگی توسط یکی از حاکمان زمان خودش به نام بورجا وقتل آنها ، این نسخه را به حاکمان برای ماندگاری قدرتشان واز میدان به در کردن رقیبان توصیه میکند.
3-موضوع بعد در نهج البلاغه اینست که ببینیم هدف و فلسفه سیاست و حکومت در این کتاب چه چیزبیان شده است ؟ اندیشمندان زیادی پیرامون این موضوع به بحث پرداخته اند مانند توماس هابز که فلسفه تاسیس حکومت را رسیدن به صلح و آرامش می داند . ویا پیروان نظریه اصالت سود مندی که هدف تاسیس دولت را سودمندی و فایده آن در رساندن افراد به لذت می دانند. اما حضرت هدف از سیاست وحکومت را در نهج البلاغه اجراى عدالت ، زعامت ، رهبرى و هدایت جامعه و مردم به سوى کمال و نزدیکى به خدا می داند .
ما می توانیم برای رسیدن به پاسخ این پرسش به سراغ خطبه 131 نهج البلاغه که به خطبه منبریه هم مشهور است برویم. حضرت در این خطبه چنین می فرمایند:(( خدایا تو می دانی که جنگ و در گیری ما برای به دست آوردن قدرت و حکومت و دنیا و ثروت نبود، بلکه می خواستیم نشانه های حق و دین تو را به جایگاه خویش بازگردانیم، ودر سرزمین های تو اصلاح را ظاهر کنیم، تا بندگان ستمدیده ات در امن و امان زندگی کنند، و قوانین و مقررات فراموش شده تو بار دیگر اجرا گردد.)) حضرت در این جملات مهمترین اهداف دولت اسلامی را اینچنین بیان می دارند: 1- ارائه ارزش های دینی و حفظ و گسترش آن 2- اصلاح حیات اجتماعی و روابط انسانی 3- تامین امنیت اجتماعی.
همچنین این اهداف را می توان در نامه هایی که حضرت به والیان خود در شهرها می نویسد یافت
حضرت طی توصیه ای که در نامه 46 و خطاب به مالک اشتر است اینچنین می فرمایند((...پر و بالت را برابر رعیت بگستران، با مردم گشاده روی و فروتن باش، و در نگاه و اشاره چشم، در سلام کردن و اشاره کردن با همگان یکسان باش، تا زور مندان در ستم تو طمع نکنند، و ناتوانان از عدالت تو مایوس نگردند.))
حضرت بار دیگر درنامه 53 نهج البلاغه به مالک اشتر می فرماید:((دوست داشتنی ترین چیزها در نزد تو، در حق میانه ترین، و در عدل فراگیر ترین، و در جلب خشنودی مردم گستر ده ترین باشد، که همانا خشم عمومی مردم، خشنودی خواص را از بین می برد، اما خشم خواص را خشنودی همگان بی اثر می کند.))
حضرت در بیانات بالا ونمونه های فراوان مانند آن که در این کتاب آمده است به کارگزاران خود توصیه می کند اکنون که به عنوان یک حاکم و سیاستمدار مشغول هستند با مردم مدارا و خوش رفتاری نمایند. این توصیه های حضرت زمانی مطرح شد که به قول ما امروزیها حکومت دموکراتیک و پارلمانی نبود که با این کارها بخواهند رای مردم را بدست آورند بلکه حضرت وظیفه حاکم را در هر حالت و هر شرایطی چیزی جز خدمت به مردم و خشنودی خداوند نمی داند وبه فرموده خود حضرت ((حاکمان پاسبانان خدایند در زمین او))
حاکم اسلامی به عنوان کسیکه در راس قدرت سیاسی می باشد و طبق نظر حضرت نماینده اجرایی او در زمین باید با بندگان او مدارا کند و عدالت را در حق آنان رعایت کند.
4-در این کتاب حضرت به صفات و شرایط حاکم اسلامی هم اشاره کرده اند . ایشان در خطبه 131 بعد از ذکر فلسفه حکومت اسلامی به شرایط رهبر اسلامی اشاره می کنند ومی فرمایند:(( خدایا من نخستین کسی هستم که به تو روی آورد، و دعوت تو را شنید و اجابت کرد، در نماز ، کسی از من جز رسول خدا (ص) پیشی نگرفت، همانا شما دانستید که سزاوار نیست بخیل بر ناموس و جان و غنیمت ها و احکام مسلمین، ولایت و رهبری یابد، و امامت مسلمین را عهده دار شود، تا در اموال آنها حریص گردد، ونادن نیز لیاقت رهبری ندارد تا با نادانی خود مسلمانان را به گمراهی کشاند، و ستمکار نیز نمی تواند رهبر مردم باشد، که باستم حق مردم را غصب و عطاهای آنان را قطع کند. و نه کسی که در تقسیم بیت المال عدالت ندارد زیرا در اموال و ثروت آنان حیف و میل می کند و گروهی را بر گروهی مقدم می دارد، و رشوه خوار در قضاوت نمی تواند امام باشد زیرا که برای داوری با رشوه گرفتن حقوق مردم را پایمال، وحق را به صاحبان آن نمی رساند، و آن کس که سنت پیامبر (ص) را ضایع می کند لیاقت رهبری ندارد زیرا که امت اسلامی را به هلاکت می کشاند.))
امام علی (ع) در بیانات بالا به پاره ای از صفات حاکم اسلامی با ذکر اهمیت داشتن هر صفت اشاره می فرمایند که این صفات به این ترتیب هستند: 1- بخیل نباشد 2- نادان نباشد 3-عادل باشد 4-رشوه خوار نباشد 5- پایبند به رعایت سنت پیامبر(ص) باشد.
5-در نهج البلاغه به توصیه هایی نیز بر می خوریم که راهنمای خوبی برای مردم ورهبر حکومت می باشد برای نمونه حضرت در سخنرانییکه در صفین فرموده اند ودر خطبه 216 نهج البلاغه آمده است به حقوق متقابل مردم و رهبر اشاره می کنند و اداء این حقوق متقابل را باعث اصلاح روزگار و برقراری عدالت برای مردم و تداوم حکومت می دانند وادامه می دهند اگر این حقوق اداء نشود آنگاه است که ظلم ، ستم ونیرنگ در جامعه زیاد شود.
حضرت در این مورد چنین می فرمایند((ودر میان حقوق الهی بزرگترین حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است،... وآنگاه که مردم حق رهبری را اداء کنند، و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت یابد، وراههای دین پدیدار و نشانه های عدالت برقرار، وسنت پیامبر(ص) پایدار گردد، پس روزگار اصلاح شود و مردم در تداوم حکومت امیدوار و دشمن در آرزوهایش مایوس می گردد.اما اگر مردم بر حکومت چیره شوند، یا زمامدار بر رعیت ستم کند، وحدت کلمه از بین می رود، نشانه های ستم آشکار ونیرنگ بازی در دین فراوان می گردد، و راه گسترده سنت پیامبر (ص) متروک، هوا پرستی فراوان، احکام دین تعطیل، و بیماریهای دل فراوان شود.))
حضرت در ادامه این خطبه به برخی از حقوق حاکم بر مردم مانند 1-عدم ستایش های غلو آمیز حاکمان 2- دوری از رفتار ظاهری با حاکم 3- مشورت دادن به حاکم اشاره می کنند.
در خطبه 34 نیز پاره ای دیگر از این روابط متقابل آمده است:1- حاکم باید خیرخواه مردم باشد. 2- تقسیم عادلانه بیت المال و درآمد های عمومی بین مردم 3- آموزش سواد به مردم برای جلوگیری از رشد بی سوادی 4- وفادار ماندن مردم به بیعت با حاکم 5- اطاعت از حاکم و خودداری از سرپیچی از دستورات حکومتی.
حضرت ادای این حقوق را باعث 1- عزت یافتن حق 2- برقراری عدالت 3- مایوس شدن دشمن میدانند ومی فرمایند که اگر این حقوق ادا نشود 1- اتحاد جامعه از بین می رود 2- ستم ونیرنگ در جامعه جای خود را باز می کند 3- سنت پیامبر به فراموشی سپرده می شود و در نتیجه اجرای احکام دین مسکوت می ماند.
مطالب بالا قطره ای از کتاب گرانقدرنهج البلاغه است که ما فقط به صورت اجمال نگاهی به آن انداختیم تا بگوییم که نظریات سیاسی هم در اندیشه اسلامی وجود دارد که نمونه آن فرمایشات اول امام شیعیان حضرت علی (ع) است که گوشه ای از آن در نهج البلاغه آمده است. ان شاءالله این مطالب جرقه ای شود تا دیگران به غوص عمیقتری در این دریای بیکران انجام دهند
نویسندگان وبلاگ : حسین پسندیده[1] مرتضی جعفر پور برزکی[1] سید جواد حسینی شیجانی[1] محمود رضا رضایی نژادیان[0] مرتضی زارعی[15] علی رضا زکی زاده رنانی[0] حسین سروش[0] ابوالفضل فتحی[0] حسین مویدی[0] سید رضا هاشمی گلپایگانی[0] محسن کاظمی[0] |